چشم های خسته

خیلی وقته خوابم نبرده به یادتم به یاد اون چشم های نرگس تو به یاد قلب مهربون تو که بی دغدغه قلب مرا میخواهد

چشم های خسته

خیلی وقته خوابم نبرده به یادتم به یاد اون چشم های نرگس تو به یاد قلب مهربون تو که بی دغدغه قلب مرا میخواهد

آخرین نفس

به کوچه نگاه کن
خیابان ،خالی از صدای قدمهای من
به ساعت بنگر
دقت ثانیه ها را می‌شماری؟؟!!!
گذر دقیقه‌ها وپایان روز

شاید به گنگی یک شعر سپید
کوتاه‌تر از آخرین نفس

به پنچره نیمه باز خیره شو

کبوتر نامه رسان خبری آورده
خاطره‌ای تلخ از جدایی
خاطره‌ای به گنگی یک شعر سپید
کوتاه‌تر از آخرین نفس

به نیمه شب بگو به یاد آورد

آخرین شب عشق بازی را
لحظه کوتاه بوسیدن
لغزش قطره اشک من به روی گونه سرخ‌ات
یورش پنهانی دستم به سوی سینه‌های تو
فرشته ها را خبر کن که بنویسند

مستی آخر من از شراب لب شیرین تو بود
آخرین گناه من
شاید به گنگی یک شعر سپید
کوتاه‌تر از آخرین نفس

خدا را بگو....

من دیگر آزاد شدم
آخرین نفس را در سینه ی تو حبس کردم
بگو به دنبال من نیاید

من می‌روم به امید آتش بس
امیدی به گنگی یک شعر سپید
کوتاه‌تر از آخرین نفس

و به یاد آور مرگ مرا

پایان نامفهوم این رمان زنده بودن
...(سه نقطه)ادامه دارد
شاید به گنگی یک شعر سپید
کوتاه‌تر از آخرین نفس


http://www.gigaimage.com/images/arxu8mpq7qwugiw6apg1.jpg

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد