چشم های خسته

خیلی وقته خوابم نبرده به یادتم به یاد اون چشم های نرگس تو به یاد قلب مهربون تو که بی دغدغه قلب مرا میخواهد

چشم های خسته

خیلی وقته خوابم نبرده به یادتم به یاد اون چشم های نرگس تو به یاد قلب مهربون تو که بی دغدغه قلب مرا میخواهد

پر از بغض

http://www.gigaimage.com/images/x0vzmfk8ia54dmuzmtte.jpg


زندگی را با تو می خواهم

                                       

 


خنده های بی ریا را بر لبان گرم تو من دوست دارم ...


زندگی را با تو می خواهم             

                                                               

 



زندگی بی تو سراسر درد و اندوه است


زندگی را با تو می خواهم

                                                           

         


جز تو هرگز با کسی از عشق ، از امید، از فردا نخواهم گفت


زندگی را با تو می خواهم


با تو می خندم ، با تو می گریم ، آه آری با تو می میرم !...





گفته بودی، از غرورم، از سکوتم، خسته ای


من شکستم هر دو را
گفته بودم،از سکوتت،از غرورت خسته ام
به خاموشی مغرورانه ات
شکستی تو مرا
با تو گفتم
از همه تنهایی ام، خستگی ام
با تو گفتم تا بدانی
با همه ناجیگری، بی ناجی ام

تو، سکوتت خنجریست
بر قلب من
و حضورت، مرهمی
بر زخم من
پس، باش
تا همیشه با من باش
حتی اگر خاموشی...

                         


نظرات 3 + ارسال نظر
ضدحال شنبه 25 مهر 1388 ساعت 16:35

حتی اگر خاموشی این تن را
به گفتن گفتم از چرا
تو شکستی هر دو را
اما زدم جوش من هر سه را
گر شکستی در خودت
ننداز تقصیر من عاشقا
با همه ناجیگری ناجی ای
بر سرم هست تاجی از رازها
از رازها می کنم هر روز آغازها
ناجی واژه ایست در نا کجا آبادها
این شود رسم ما ....
ما اینگونه ایم :D
=====
بهترین جای شعرت با همه ناجیگری بی ناجی ام

محمد.ک جمعه 22 آبان 1388 ساعت 18:15 http://jingil.blogfa.com

خیلی قشنگ بود آرمان جان پیش ما هم بیا

ممنون عزیزم! چشم...حتما.

ندا چهارشنبه 18 آذر 1388 ساعت 16:08

زیباست......زیبا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد