چشم های خسته

خیلی وقته خوابم نبرده به یادتم به یاد اون چشم های نرگس تو به یاد قلب مهربون تو که بی دغدغه قلب مرا میخواهد

چشم های خسته

خیلی وقته خوابم نبرده به یادتم به یاد اون چشم های نرگس تو به یاد قلب مهربون تو که بی دغدغه قلب مرا میخواهد

تو رفتی .. .

تو رفتی!!!

هیچ از خودت پرسیدی عاقبت این دل عاشق چه میشود؟؟؟

هیچ از خودت سوال کردی به کدامین گناه مرا تنها گذاشتی؟؟؟

کاش لحظه رفتن اندکی تامل می کردی و به گذشته می اندیشیدی به گذشته ای نچندان دور به روز اول آشنایی به قسم هایی که برای هم خوردیم و به قول هایی که به هم دادیم...

تو رفتی!!!

کاش هنگام رفتن تمام مهر و محبتی را که این دل ساده نسبت به تو کسب کرده بود با خود میبردی...

کاش میدانستم صدای چه چه گنجشک ها روزی به پایان میرسد و من تنها می مانم...

تو رفتی!!!

چگونه دلت آمد از دل ساده و قلب مهربانم بگذری قلبی که به عشق تو می تپید و تو آن را تنها گذاشتی...

بعد از تو نه بهار رنگ سبزی برایم دارد نه تابستان برایم معنایی...

تو رفتی!!!

آری تو رفتی و مرا در یخبندان بی کسی ها تنها گذاشتی امیدوارم تنها بمانی نا بدانی با قلب عاشقم چه کردی

کاش تنها بمانی.....!
ناراحت ناراحت

http://www.gigaimage.com/images/vwrnfas03smd7clsudo1.jpg

روزا گذشت . . .

 روزا گذشت . .  .


 روزا گذشت ؛ سالها گذشت ؛ من هنوز عاشقتم ؛ بیادتم


 نمیدونم خبر داری ؛ منتظرم ؛ یا مردم و فقط تو خاطراتتم


 روز و شبم به این خیال ؛ تا شد که زخمام خوب میشن ؛


 شوق من اونو میاره ؛ صبح غمام غروب میشن


 یه عمر طولانی و من ؛ به این سوال میگذرونم


 چی شد گذشتی از من و ؛ رفتی چرا نمیدونم


 زخمام که سربازه هنوز ؛ عمری نمونده تا سحر


 خسته و پیر و خم شدم ؛ از تو نیومد یک خبر


 چشمام به در خشکید و رفت ؛ نا ندارم بیشتر از این


 با رفتنت فنا شدم ؛ بیا خودت این و ببین . . .


http://www.gigaimage.com/images/fmcfdl2okcto82mc3hu.jpg

 


آروم آروم . . .


بی تو دارم میمیرم ، آروم آروم

 آروم آروم کنارم بمون

آخه غمگینه دلم زرد و کبود ، رنگ پاییز ، بهارم بمون

اونقدر قدر تورو ندونستم که یه روز لحظه ی تلخی رسید ، تورو از دستم ربود

رو  زمین قد پاهات ، تو  افق نور چشات ، تا ابد دنبالتم مثل یه ابر کبود

نفسم در نمیاد ، تک و تنهام ، کنج غمها ، بدادم برس

کاشکی از یادم می رفت فرق نگات ، یاد دستات ، گرمیِ صدات . . .
http://www.gigaimage.com/images/dlozng2qzg23fdfoj8tq.jpeg

 

 

از تو سهمی ندارم . . .

نمیدونم چی بگم... از کجا بگم...ناراحتناراحت


تو همیشه تو سفر هستی و  من هم هیچ سهمی از تو ندارم.....


هنوز چشمای قشنگ که تو منو میتونه به آتیش بکشه هنوز اونقدر دوست دارم که به پای تو هدر بشم.....!


فهمیدم که اون چشم های تو لب های تو حتی نگاه تو سهم من نیست!

 سهم من از تو اینه که هرچی بگی  سر پایین بندازمو سکوت پیشه کنم!!!

       

           تو رو دیگه راحت میذارم که همیشه آروم باشی دیگه ازت هیچی نمیخوام

     

             خیلی دلم میخواست احساسمون اگه دوس نداری مال هم باشه ...اما حداقل مال عشقمون باشه......


هواتو کردم دوباره اما بازم نیستی نه اینکه تنهام گذاشته باشی نه چون واست مهم نیستم!


      نمیدونم چیکار کردم! جز تو عاشق کسی نشدم به پای تو موندم! خیلی سخته بیای بگی عاشق خیلیا بودی!!!

 خیلی سخته  این همه یکی رو دوس اشته باشی به خاطرش مریض بشی از همه چی بگذری به خاطرش اما بیاد بگه .....ناراحتناراحتناراحتناراحت


اشکالی نداره یاد گرفتم از تو هیچ سهمینداشته باشم احساس تو مال من نیست نمیدونم چرا؟!!!

یاد گرفتم دیگه ازتو هیچی نخوام چیزایی که بدت میاد!ناراحتناراحتناراحتناراحت


مگه من چی کم گذاشتم ؟ احساسی که به تو دارم فقط سهم تو کردم اما  جالب اینه تو از این احساس هم بدت میاد شاید به کلی از خود منم بدت بیاد...


  و دیگر فهمیدم که  تنهایی دوستت داشته باشم شاید تو دیگر میلی نداری به قلب مهربون من که تو را همیشه فریاد میزند و چشم هایم که بی تعارف برای تو میریزند مثل بارون آروم آروم.ناراحتناراحتناراحت



دلتنگی های من همیشه به خاطر تو بوده حتی آن زمانها که عاشقت نبودم بازهم نگران تو بودم و خودت میفهمی که دلم به چه اندازه به تو محتاج است....ناراحتناراحتناراحت


عاشقت میمانم گرچه نه مرا میخواهی و نه قلب همیشه بی قرارم را...

اما به پای تو خواهم ماند......

همیشه دوستت دارم به اندازه تمام ستاره هایی که تو آسمون هست نه به خاطر اینکه ستاره ها ماندنی نیستند به خاطر اینکه اونقدر عظمتشون زیاده که با اینکه فقط شبا هستند اما هنوز هم که هنوزه ستاره هستند و همیشه ستاره  خواهند ماند برای همیشه.... ناراحتناراحتناراحتناراحت


http://www.gigaimage.com/images/34qq9fqxgt52fwauehia.jpg


ناراحتناراحتناراحتناراحت

حسرت و اندوه . . .

http://www.gigaimage.com/images/twfy30987m8ito0h27qq.jpg


تمام زندگیم را دلتنگی پر کرده است... ناراحت ناراحت

دلتنگی از کسی که دوستش داشتم و عمیق ترین درد ها و رنجهای عالم را در رگهایم جاری کرد !

درد هایی که کابوس شبها و حقیقت روزهایم شد٬ دوری از تو حسرتی عمیق به قلبم آویخت و پوست تن کودک عشقم را با تاولهای دردناک داغ ستم پوشاند

 دلتنگی برای کسی که فرصت اندکی برای خواستنش ٬ برای داشتنش داشتم.    

دلتنگی از مرزهایی که دورم کشیدند و مرا وادار کردند به دست خویش از کسانی که دوستشان دارم کنده شوم .

در انسوی مرزها دوست داشتن گناه است ٬ حق من نیست ٬ به اتش گناهی که عشق در آن سهمی داشت مرا بسوزانند .

رنجی انچنان زندگی مرا پر کرده است٬ آنچنان دستهای مرا از پشت بسته است٬ آنچنان قدمهای مرا زنجیر کرده است که نفسهایم نیز از میان زنجیر ها به درد عبور می کنند . . .   ناراحت ناراحت


http://www.gigaimage.com/images/wtlgk69nye3k25zjj.jpg


دوست داشتن تو چنان تاوان سنگینی داشت که برای همه عمر باید آنرا بپردازم ... و من این تاوان سنگین را با جان و دل پذیرا شدم .            

همه عمر ٬ داغ تو بر پیشانی و دلم نشسته است و مرا می سوزاند .   

تو نمایش زندگی مرا چنان در هم پیچیدی که هرگز از آن بیرون نیایم. . . آنقدر دلتنگ دوریش هستم .. آنقدر دلتنگ سرنوشت خویشم .. آنقدر دل آزرده عشق تو هستم که همه هستیم را خوره بی کسی و تنهایی می جود . . . 

 به او نگاه می کنم ٬ به او که چون بهشت بر من می پیچد و پروازم می دهد .  

به او که لبهایش از اندوه من می لرزند .       

به او که دستهای نیرومندش ٬عشقی که سالها پیش اجازه اش را از من گرفتند جرعه جرعه به من می نوشاند . . . . .        

به او که چشمهایش در عمق سیاهی می خندید و دنیایم را ستاره باران می کرد.       ناراحت ناراحت ناراحت ناراحت ناراحت ناراحت ناراحت

به او که باورش کردم و دل به او باختم

به او که دلم می خواهد در آغوشش چشمهایم را بر هم بگذارم و هرگز ٬ هرگز ٬هرگز به روی دنیا بازشان نکنم .          

 به او که تکه ای از قلب مرا با خود خواهد برد       

به او که مرزهای سرنوشت ٬ سالها پیش دوریش را از من رقم زده است. سراسر زندگیم را اندوهی پر کرده است که روزها و ماهها از این سال به سال دیگر آنها را با خود می کشم و میدانم که زمان ٬ شاید زمان ٬ داغ مرا بهبود بخشد ولی هرگز فراموش نخواهم کرد که از پشت این دیوار شیشه ای نگاهش چگونه عمق وجودم را لرزاند .     

لبهایش لرزش لبهایم را نوشید و دستانش ترس تنم را چید و نفسهایش برگهای رنگین خزان را به باران عاشقانه بهار سپرد .  ناراحت ناراحت

قله ی خوشبختی!!!

تو چنگ ابرای بهار افتادم و در نمیام

چشمامو سرزنش نکن.از پسشون بر نمیام

پیر شدم تو این قفس.یه کم بهم نفس بده

رحم و مروتت کجاست.جوونیامو پس بده

فکر نمیکردم بذاری

زارو زمین گیر بشم

فکر نمیکردم که یه روز

این جوری تحقیر بشم

اون همه که دلم برات به اب و اتیش زده بود

حتی اگه سنگ بودی.دلت به رحم اومده بود

دلش نخواست و نمیخواد یه روز به حرفام بسه

شاید می خواد رقیب من به ارزوهام برسه

پسند من تو هستی که این همه بخت من سیاست

دلبر خود پسند من قله ی خوشبختی کجاست

ازت میخواستم بمونی.بهت میگفتم که نری

این روزا نیستی اما باز.به پات می افتم که نری

تو فکرتم اما دلم

هی میگه فکرشم نکن

یه کم به فکر تو نبود

پس دیگه فکرشم نکن...


http://www.gigaimage.com/images/d9hsjyyf0gqxuslzxk7.jpg

نامه ای به فرداها...

 

بیا که دوست دارمت !!

بگذار که آسمان، آنگونه که هست در جذبه دو چشم تو، خود را بگسترد.

بگذار تا ماه، حتی به زیر ابر، در این سیاه شب، آرامشی به قلب سپید تو آورد...

شاید کمی که گذشت، شاید تبسم در چشم روزگار، شاید که مشق صبر، تکلیف روزگار، نچندان به کام ماست...

بگذار زیر و بم این زمین سخت، با پای خسته تو، گفت و گو کند.

شاید قبول جهان، آنچنان که هست، آغاز زندگی است.

آنجا که واژه ها به هیاهو نشسته اند.

شاید که شاخه گلی از سکوت ناب، آواز زندگی است.

بگذار اگر فاصله ای هست بین ما، تا روز ماندگاری دیوار سرد، یک پنجره برای دیدن هم هدیه آوریم.

بگذار تا پیکر بت دار روزگار، در برکه گذشت پاشویه ای کند.

آنجا که ناتوان کلام خسته، به فریاد می رسد.

دیگر سکوت، نقطه پایان گفتگوست.

گاهی تحمل خاری درون دست شیرین تر از لطافت گلهای زندگیست.

بگذار تا به دشت جدایی در این زمان، بارانی از طراوت و بخشش، سفر کند.

بذری به دشت مهربانی هدیه آوریم و آنگه بغل بغل تبسم تازه درو کنیم.

چشمان پرسش خود را، تو بسته دار.

لبخند مهربان تو در چشم شرمناک، یعنی بیا.

« بیا دوباره دوست دارمت »

شاید که یک سلام، آغاز گفتگوست.

شاید برای رسیدن به شهر عشق اولین قدم از خود گذشتن است.

http://www.gigaimage.com/images/s8vwzik53xrekn9hnxto.jpg

دلتنگی . . .

امشب حس غریبی دارم  ناراحت

غربت نیامدنت همواره با من است همواره و همواره  مردد

بهار و غربت و من  چشمک

کاش از من دور نبودی  مردد

رویای آمدنت امید را در کالبد خسته ام می دمد! و وای به روزی که این رویای شیرین به کابوس بدل گردد ناراحت

 



آری !همیشه رویای آمدنت بودنت و یکی شدن با من خسته با من است ناراحت

رویائی که این جسم خسته را روحی دوباره می بخشد  ناراحت

آه   ناراحت

تو و این رویا و این همه فاصله و من  ناراحت

من و غربت و سکوت حزن انگیز تنهائییم  ناراحت

من و حقیقت و گمان و رویا و کابوس ناراحت


http://www.gigaimage.com/images/1t1imapwf343m20iuvd.jpg


دل نوشته های من . . .

بازم سلام!

خوبین؟خب این دومین باره که میخوام براتون دل نوشته های خودمو بنویسم که در موضوع یادداشت من گنجانده میشه این دلنوشته ها!

 راستش وقت خوابه خواستم زود تر آپ کنم اما در گیر این وبلاگ شدم! هم دوباره قالبشو عوض کردم و هم اینکه یه فکرای دیگه زده سرم! احتمالا یه چتروم هم بزارم اینجا دور هم باشیم!

خب امروز روز خیلی سختی بود! سرم شلوغ بود! خیلی فراوان شلوغ بود اما بلاخره یک روز هم از عمرمان گذشت!

هنوز من و شماها خیلی هامون تو فکر عشقمون هستیم که کجاست؟ خدایا الان چیکار میکنه  میخنده؟ غمگینه؟

میدونین چیه؟ عشق این نیست که باید کنارش باشیا! همین که دور از هم باشین  و اما واسه همدیگه باشین و به پای هم بشینین یه دنیا رزش داره!نداره؟

بلاخره دوره دوره ای که متفاوت تر از نسل های گذشته هستش  هر کیو ببینی فکرش به یکی مشغوله حتی اونایی  که میگن اهلش نیستم!

اونایی که عاشق میشن باید خودشونو از خودشون جدا کنن !نگرفتین؟ منظورم اینه که باید یه آدم دیگه بشن غرورشونو واسه همدیگه فدا کننى خواسته عاشق خواسته معشوق بشه و خواسته معشوق خواسته عاشق!


این همه ناراحتی واسه چی باشه عزیزم؟ وقتی عشقتون کنارتونه دیگه چی غمی باید تورو بترسونه؟

به خودون اعتماد کنین ! کیه که با عشقش دعوا نداشته باشه؟ مهم این نیست مهم اینه به پاش بمونی حتی تو تلخ ترین شرایط!

گذشتت کچا رفته؟ روزای اول میگفتین همه کار میکنین واسه عشقتون اون همه گرم بودین اون همه ذوق داشتین پس کو چرا میخوای سرد بشی؟ این همون عشقه همونی که روزی هزارو صد دفعه فداش میشی


خب بچه ها من باید برم مامانم زنگ زده میگه شام مهمونیم الان سفره منتظر شکم گرامی هستش!

این داستان ادامه داره هااااااااااااااااااااااااااااااااا....

(خب نظر هم یادتون نره)


شب همتون خوش   بوس بوس



چقدر سخته عشقت روبروت باشه

نتونی هم صداش باشی

چقدر سخته که یک دنیا بهار باشی

نتونی که رها باشی

چقدر سخته

چقدر سخته که بارونی بشی هر شب

نتونی که اسمون باشی

چقدر سخته که زندونی بمونی

بی درودیوار نتونی که همزبون باشی

چقدر سخته

چه بدبخته قناری که

بخونه اما حس بیرونه

چه بدبخته گلی که مونده تو گلدون

غمش یک قطره بارونه

چقدر سخته که چشمات رنگ غم باشه

ولی ظاهر پر ازخنده

چقدر سخته که عشقت اسمون باشه

ولی اسون بگن چنده

چقدر سخته کلامت ساده پر پر شه

نتونی ناجیش باشی

چقدر سخته که رفتن راه اخر شه

نتونی راهیش باشی

چقدر سخته تو خونت عین مهمون شی

بپوسی

قصد بیرون شی

چقدر سخته دلت پر باشه ساکت شی

ولی تو سینه داغون شی

چقدر سخته که یم دنیت صدا اشی

ولی از صحنه ی خوندن جدا باشی

چقدر نزدیک خدا باشی

ولی غرق عذا باشی...


زندگی

 

زندگی رسم خوشایندی است .

زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ ،

پرشی دارد اندازه عشق .

زندگی چیزی نیست ، که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود.

زندگی جذبه دستی است که می چیند .

زندگی نوبر انجیر سیاه ، در دهان گس تابستان است .

زندگی ، بعد درخت است به چشم حشره .

زندگی تجربه شب پره در تاریکی است .

زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد.

زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد.

زندگی دیدن یک باغچه از شیشه مسدود هواپیماست .

خبر رفتن موشک به فضا ،

لمس تنهایی  ماه  ،

فکر بوییدن گل در کره ای دیگر .

 

زندگی شستن یک بشقاب است .

زندگی یافتن سکه دهشاهی در جوی خیابان است .

زندگی  مجذور  آینه است .

زندگی گل به  توان ابدیت ،

زندگی  ضرب  زمین د رضربان دل ها،

زندگی هندسه ساده و یکسان نفس هاست .

مجنون به لیلا می رسه

مردم دیگه عاشقا رو هیچ جا با هم نمیکشن
مجنون و لیلا رو میگن هرگز به هم نمیرسن
همه به هم دروغ میگن آدما خیلی بد شدن
آدما بی وفایی رو این روزا خوب بلد شدن
اما من و تو میدونم همیشه با هم میمونیم
من به تو ثابت میکنم ما میتونیم ما میتونیم

قطره به دریا میرسه
پاییز به یلدا میرسه
به گوشه دنیا میرسه
مجنون به لیلا می رسه

مجنون به لیلا می رسه
قلبت و کلبه کن برام
جنونتو به رخ بکش
من از تو رویامو میخوام
به من نگو که سرنوشت چه جوری بازی میکنه
بذار که افسانه بشیم این منو راضی میکنه
تو همونی که میتونه قصه هارو عوض کنه
بذار که آینده از این بهم رسیدن حظ کنه
قطره به دریا میرسه
پاییز به یلدا میرسه
به گوشه دنیا میرسه
مجنون به لیلا می رسه

مجنون به لیلا می رسه
قلبت و کلبه کن برام
جنونتو به رخ بکش
من از تو رویامو میخوام