مدت زمانیست که من منتظرم
انگار قطار آرزوها گذشته بود
بدون آنکه توجهی به مسافر خسته خود کند
من ماندم و چمدانی خالی از امید
از دور دست قطاری دگر میرسد
صدایی آشنا فریاد میزند
مسافران ایستگاه مرگ را طلب میکند
و من به ناچار سوار آخرین قطار زندگیم میشوم...
تو را به خاطر همه روزگارانی که نزیسته ام دوست میدارم
تو را به خاطر عطر گندم
تو را به خاطر اولین گناه دوست میدارم
و تو را به خاطر اولین نگاه دوست میدارم
تو را به خاطر همه کسانی که دوست نمیدارم
تو را به خاطر همه کسانی که نمی شناسم دوست میدارم
تو را برای دوست داشتن
و تو را برای همه زیبایی ها دوست میدارم
تورا بخاطر خودت
و تو را برای با تو بودن دوست میدارم
درررررررررررررررود
در این صفحه همه را خواندیم همه را دیدیم خوشمان نیامد!
یا حق
سلام آدم فروش!ممنون از نظری که دادیم! بلاخره تازه هستش یواش یواش راه خوشو پیدا میکنه! ممنون از نظری که دادین