مهربان دیروز و بی وفای امروز ... !!!
ما کجا اشتباه کردیم ؟
آنجا که گذاشتم تا لرزش دستانم را ببینی ؟
آنجا که صــــدایم لـــــرزید وقتی صــدایت زدم ؟
یا در همان نگـــاه اول که غرق نگاه تــــــو شدم ؟!
چه آسان می توان با هم شکست ...
من با تــو شکستم و تــو با من .
حال این تکه پاره های من بی تــــو چه کنند ؟
حال من مانده ام و حرف های فرو خورده !
من مانده ام و یک دنیـــــــــــا حرف !
من مانده ام و یک عالــــم بغض !
شانه هایم می سوزد
دست هایم هنوز می طپد
پیشانی ام هنوز سرخ و گونه هایم برافروخته مانده
و لب های پاره پاره ام از درد می سوزد .
نماندی تا بمانی و افسانه شوی ...
و حال من مانده ام با نگاه تــــو که در پشت پلک هایم غوغایی به پا کرده ست .
خیلی سنگینم ...
دیگر نه در چشمان تــــو می توانم خود را خالی کنم و نه بر روی شانه هایت !
می خواهم حرف هایم را با چشمانت بگویم ...
چشـــــــمانی که مـــــرا ربود
خیــــــــــس کــــــــــــرد
در خود غــرق ساخت
« و بعد گوشه ای رها نمود »
گفته بودم نگذار بین « من » و « تــــو » یکی را انتخاب کنم .
خودت خوب می دانستی که « تــــو » را بر می گزینم .
مُشت آخر را بر خودم کوبیدم و ...
« شکســــــــتم »
سلام دوست عزیز وبلاگ خوبی رو ایجاد کردی امیدوارم یه سر به من بزنی .روی تبلیغات هم کلیک کن موفق باشید
یه سوالم داشتم منظور از اتصال دامین به وبلاگ چیه؟
سلام!ممنونم!
چشم یه سری میزنم!
بستگ داره دامین چی باشه اگه یه سایتی داشته باشی! این دامینت رو تصال میکنی به وبلاگت! یعنی با آدرس اون وبلاگت باز میشه! البته دقیق هم اطلاعی ندارم!ولی فک کنم این طور باشه!
موفق باشی!